یکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۵:۱۷
۰ نفر

حمیدرضا حسینی: چندی پیش خبرها و عکس‌هایی از مسجد جامع اصفهان منتشر شد که نشانگر تخریب تدریجی اما گسترده این مسجد بود.

برخلاف همیشه، این خبرها نه تنها از سوی سازمان میراث فرهنگی تکذیب نشد، بلکه در اتفاقی نادر، انتشاردهندگان به سیاسی‌کاری یا غرض ورزی شخصی متهم نشدند. در واقع، عکس‌ها چنان روشن و مستند بود که جایی برای تکذیب یا تأویل و تفسیر باقی نمی‌گذارد و نیت‌خوانی‌های مرسوم، تغییری در اصل ماجرا به‌وجود نمی‌آورد. هرچند که گمان می‌رود بسیاری دیگر از آثار تاریخی کشور وضع مشابهی داشته باشند، اما موضوع مسجد جامع اصفهان از جنس دیگری است.

در نوروز سال 1386 یکی از خبرگزاری‌های داخلی عکس‌هایی را از تخت‌جمشید منتشر کرد که زباله پراکنی گردشگران در محوطه این اثر را به تصویر می‌کشید. این اقدام بی‌درنگ جنجال بزرگی را رقم زد و مدیران ارشد سازمان میراث فرهنگی را وادار به توضیح کرد. بدیهی است که زباله پراکنی گردشگران منحصر به تخت‌جمشید نبود و می‌شد از این پدیده در صدها اثر تاریخی دیگر سراغ گرفت، اما اهمیت زاید الوصف تخت‌جمشید حساسیت افکار عمومی را برانگیخت. بدین ترتیب حتی کسری از آنچه درباره سایر آثار تاریخی قابل چشم‌پوشی است، درباره تخت‌جمشید تحمل ناپذیر است.

شاید در نگاه نخست این سخن اغراق آمیز به‌نظر آید، اما مسجد جامع اصفهان به هیچ روی کمتر از تخت‌جمشید نیست. این مسجد دست کم در هنر و معماری ایران پس از اسلام، همان جایگاهی را دارد که تخت‌جمشید در هنر و معماری پیش از اسلام داراست. مسجد جامع اصفهان، هزار سال تحول و تطور معماری ایران را از سده‌های نخستین اسلامی تا دوران معاصر باز می‌تاباند؛ آثاری از سلسله‌های آل بویه، سلجوقیان، ایلخانان، تیموریان، آل مظفر، آق قویونلو، صفویه و قاجاریه را در خود جای داده است؛ هنرهای به‌کار رفته در آن تنوع و نفاست خیره‌کننده دارد و سبک معماری‌اش در پهنه بزرگی از سرزمین‌های اسلامی مورد اقتباس قرار گرفته است. آیا می‌توان اثر دیگری را نشان داد که همه این خصوصیات را یک جا در خود داشته باشد؟

از این‌رو سخنان اخیر معاون میراث فرهنگی سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری کشور که گفته است « این نیست که من بیست هزار اثر تاریخی را بشناسم و بدانم که کدام تخریب شده و به جای کدام مدرسه ساخته‌اند. اینها را من نمی‌دانم. ولی اگر شما فکر می‌کنید این ندانستن ضعف است، لابد ضعف است.» (حیات نو، 24 دی‌ماه 87) قطعا شامل مسجد جامع اصفهان نخواهد بود و هر نوع بی‌خبری در این باره بیانگر ضعف بزرگی است.

اکنون 3 خطای خطرآفرین در مسجد جامع اصفهان رخ نموده است:
یکم: دخالت آشکار در کالبد مسجد جامع از طریق دیوار کشی، تعبیه درهای متعدد و جدا‌سازی‌ فضاهایی که صدها سال به یکدیگر پیوسته بوده‌اند. همچنین پوشاندن دیواره‌های تاریخی با گچ و سرامیک برای ایجاد سرویس بهداشتی.

دوم: تعبیه تأسیسات نامناسب و خطرآفرین از قبیل بخاری‌های گازی، کولرهای آبی، بلندگوهای قوی، لوله‌کشی غیراصولی آب و گاز و سیم‌کشی‌های نامطمئن.

سوم: عدم‌حفاظت فیزیکی مؤثر از مسجد که موجب بروز انواع آسیب‌ها شده است. بخشی از این آسیب‌ها عبارت‌اند از: میخ‌کوبی روی دیوارهای تاریخی، نصب بنرها و تراکت‌های بزرگ در صحن مسجد، نصب پوستر و آگهی‌های ترحیم روی کاشی‌کاری‌های سردر با چسب‌هایی که ترکیب شیمیایی دارند، لب‌پر شدن و فرسایش سنگاب‌های قدیمی بر اثر تکیه دادن مردم (و به روایت عکسی از خبرگزاری مهر، تکیه دادن دوچرخه‌ها!)، آتش افروختن در بخش‌های مختلف مسجد که موجب دوده گرفتن دیوارها و کاشی‌ها شده است و...

شاید چنین ادعا شود که بسیاری از این کارها در دوران مدیریت پیشین سازمان میراث فرهنگی روی داده است. این سخن گزافه نیست. اما اگر غفلت مدیران گذشته آغازگر این روند بوده، بی‌تحرکی مدیران فعلی بدان تداوم بخشیده است. از این گذشته، برخی مدیران مرتبط با موضوع از جمله رئیس سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان کوشیده‌اند تا بخشی از اقدام‌های ناهنجار را به هیئت امنای مسجد جامع اصفهان و فراتر از آن به سازمان اوقاف و امور خیریه نسبت دهند (خبرگزاری ایسنا ...). در این باره سه نکته درخور توجه است:
یکم- منشأ بخشی از بی‌مبالاتی‌های صورت گرفته در مسجد جامع عمل یا بی‌عملی سازمان میراث فرهنگی است و هیئت امنای مسجد دخالتی در آن ندارد.

دوم- طبق قوانین موضوعه کشور در مواردی که مالکیت یا اختیار کامل یک اثر ثبت شده در فهرست آثار ملی متعلق به سازمان میراث فرهنگی نیست، این سازمان مسئول نظارت بر هرگونه عملیات درون و پیرامون اثر است. بنابراین حتی اگر سازمان میراث فرهنگی منشأ خطاهای یاد شده نباشد، در قبال عدم‌نظارت مؤثر بر اقدامات هیئت امناء و جلوگیری از کارهای آسیب‌زا مسئولیت قانونی دارد.

سوم- مسجد جامع اصفهان پیش از آنکه یک اثر تاریخی باشد، یک مسجد است و هرگونه اختلال در برگزاری نماز جماعت در آن خلاف نیت واقفان و بانیان است. برگزاری نماز مستلزم تمهیداتی از قبیل تامین روشنایی و تعبیه سیستم سرمایش و گرمایش است.

هیئت امنای مسجد جامع اصفهان سال‌ها در پی تحقق این خواسته بود، اما بی‌تفاوتی و بی‌عملی سازمان میراث فرهنگی اوضاع را به گونه‌ای پیش برد که خود رأسا وارد عمل شد و به اقداماتی درون مسجد دست یازید. هرچند که این اقدام‌ها قابل تایید نیست، اما ریشه در رفتار سازمان میراث فرهنگی دارد. آیا اگر این سازمان برای یکی از بزرگ‌ترین و نفیس‌ترین آثار تاریخی ایران سیستم مطلوب روشنایی، سرمایش و گرمایش را فراهم می‌آورد یا دست کم طراحی می‌کرد، هیأت امنا به نصب کولرهای آبی و بخاری‌های گازی دست می‌زد؟نکته حایز اهمیت دیگر شایعه‌ای است که این روزها در راهروهای سازمان میراث فرهنگی به گوش می‌رسد و گویا منشأ آن مدیرانی هستند که به کم‌کاری در حوزه تصدی خود متهم شده‌اند.

شایعه چنین است: «سازمان اوقاف به‌نظرات سازمان میراث فرهنگی وقعی نمی‌گذارد و سازمان میراث فرهنگی به علل خاص در مقابل اوقاف قدرت بازدارندگی ندارد.» اولا صحت بخش اول این گزاره با تردید روبه‌روست. ثانیا این سخن را مدیران سازمانی می‌گویند که رئیس آن قدرتمندترین و متنفذترین عضو دولت نهم است. یادمان نرفته سخنان و رفتارهایی که می‌توانست طومار هر وزیر و وزارتخانه‌ای را درهم بپیچد، کوچک‌ترین خللی در جایگاه آقای رحیم‌مشایی ایجاد نکرد و حتی مخالفت برخی مراجع تقلید با ایشان مؤثر نیفتاد. آیا چنین سازمانی در مقابل سازمان اوقاف (به فرض تایید نشده عدم‌تمکین) قدرت بازدارندگی ندارد؟!

البته مشکل جای دیگری است. طبیعتا آقای مشایی به سبب اشتغالات سیاسی و تصدی توأمان مسئولیت‌های بزرگ، از چنین مسایلی مطلع نیستند.همچنین در روزهای اخیر، کمبود بودجه علتی برای عدم‌رسیدگی به وضعیت مسجد جامع اصفهان عنوان شده است. این ادعا را در برابر چند پرسش می‌نهیم و سخن را به پایان می‌بریم: اگر سازمان میراث فرهنگی برای رسیدگی به مسجد جامع اصفهان بودجه کافی ندارد، پس چگونه و برای چه می‌خواست جشن ملی اصفهان را با حضور چهارصد میهمان خارجی برگزار کند و مخالفان این جشن پرهزینه را مخالف کشور و ملت ایران لقب می‌داد؟ (این جشن با درایت بزرگان نظام لغو شد.)

 اگر سازمان میراث فرهنگی برای مرمت مهم‌ترین آثار تاریخی کشور با کمبود بودجه روبه‌روست، ترتیب همایش‌های مختلف در گران‌ترین هتل‌ها و سالن‌های کشور با پذیرایی‌های مثال زدنی چه صورتی دارد؟ آیا می‌توان بخشی از مبالغی را که برنامه‌سازان سینما و تلویزیون برای فیلمبرداری در مکان‌های تاریخی به حساب «کانون اتوموبیل رانی ایران» می‌ریزند، برداشت کرد و به مصرف مرمت مسجد جامع اصفهان رساند؟ مگر قرار نبود که پیشرفت گردشگری و درآمد حاصله از آن مرهمی بر زخم‌های میراث فرهنگی باشد؟

مدیران سازمان گردشگری این پیشرفت را بسیار چشمگیر می‌دانند، پس لاجرم درآمد هنگفتی از این بابت به‌دست آمده است، آیا نمی‌توان کسری از این درآمد را به مسجد جامع اصفهان که دردانه معماری ایرانی- اسلامی است اختصاص داد؟ آیا امکان دارد مدیرانی که رنج سفر را بر خود هموار می‌کنند و برای معرفی آثار تاریخی ایران به ملت‌های دیگر، به اقصی نقاط دنیا از خاور دور و اروپا و آمریکای شمالی و آمریکای‌لاتین سفر می‌کنند، قدم رنجه فرموده و عیادتی از جسم نحیف و جان خسته مسجد جامع اصفهان داشته باشند؟

کد خبر 75345

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز